25 تیرماه سالروز قهرمانان برودپیک گرامی باد
دو سال از بازنگشتن سه شاهین بلندپرواز ایرانی که از مسیری نو به فراز قلهی برودپیک رفته بودند، گذشت. اکنون میتوان در فضایی آرام تر از گذشته، به بررسی ارزشهای کار آن سه جوان، آیدین بزرگی، پویا کیوان، و مجتبی جراهی پرداخت. آنان چه میخواستند؟ آیا به هدف خود رسیدند؟ آیا کار آنان فقط یک ماجراجویی شخصی بود یا کنشی با عقبهی اجتماعی؟ زندگی کوتاه و فعالیت آن سه تن چه اثری بر زندگی دیگران داشت؟ آیا توانستند به ارتقای کوهنوردی کشور کمک کنند؟
شاید چند دهه از آن روزگار که خیلیها کوهنوردی را فعالیتی برای خودسازی به قصد اصلاح اوضاع جامعه میپنداشتند، گذشته باشد. امروز، تقریبا تمام شکلهای کوهنوردی صورت ورزشی و "شخصیسازی شده" یافته است. یعنی به کوه میروند و صعود میکنند تا دل خود را شاد کنند، و حداکثر این که اگر به پیروزیها و رتبههایی دست یافتند، گروه هواداران خویش را نیز در این شادی سهیم سازند. شاید بتوان گفت که نه تنها عصر اسطورهپردازی از کوه و کوهپیمایی گذشته است، بلکه دورهی رمانتیسم هم در این عرصه سپری شده است.
با این حال همچنان میتوان در گونههایی از کوهنوردی، جوهرهای از منش انسانی فراتر از بازیهای ورزشی را دید که دستکم برای آنان که حال و هوای دهههای چهل و پنجاه را به یاد دارند، غریبانه (نوستالژیک) زیبا است. آن بازی مرگ و زندگی که آیدین، پویا، و مجتبی به آن پرداختند، از این گونه بود! این را با بازخوانی نامهی ماندگار آیدین در مییابیم: «... اینجاییم برای پایان، پایان یک آغاز، پایانی که آغازی بلند پروازانه تر را نوید دهد... جرات نداشتن ننگ است، هراسیدن ننگ است، درجا زدن ننگ است... هدف قله نیست، هدف اعتلا است، هدف تجربه کردن است... هدف آموختن است، از شکست درس گرفتن است».
نامهی آیدین دادخواست شورانگیز جوان دلسوختهای بود به دادگاه تاریخ با این خواسته که باید سنجههای تحمیلی به زندگیمان برداشته شود تا بتوانیم آزادتر زندگی کنیم و ببالیم. جملههای این نامه به تناوب، کلیاتی آرمانی مربوط به زندگی، و نکتههایی مشخص در مورد کوهنوردی را در خود دارد؛ نویسنده، به نمایندگی از نسل و قشر ناراضی جامعه، از آرمانها میگوید و به نمایندگی از گروه کوهنوردان، مسایل کوهنوردی را بازگو میکند: «ما اینجاییم، تا یادی از کوهنوردی اینک مردهی کشورمان کنیم، تا کوهنوردی مان را دوباره ورق بزنیم، تا یادگاری از خودمان به جا بگذاریم، توشهای برای کوهنوردان آیندهی کشورمان. اینجاییم تا بر تن یک کوه هشت هزار متری یادگاری خودمان را بنویسیم، نام ایرانمان را حک کنیم».
دادگاه تاریخ، همچون همیشه، آرام و بی حکمی شتابزده میرود که رای خود را صادر کند... . در این میانه، چهرههایی که سد راه کوهنوردان نوجو بودند یا برای افراد بیرون از "حلقهی خودیها" مانعتراشی میکردند، میروند که دورهی محکومیت خود را با نظر هیات منصفهی مردم در صفحههای خاکستری روزگار بگذرانند. رهپویانی هم که به بیتجربگی و کمدانشی متهم بودند، اما آزمودههایی از جنس دیگر و بینشی فراتر از درک عافیتجویان داشتند، اعادهی حیثیت میشوند و در قلب مردم به زیست پر رنگ و شورانگیز خود ادامه میدهند.
میتوان گفت که آیدین و پویا و مجتبی به بخش بزرگی از آنچه که میخواستند، رسیدند؛ اعتراض خود را به وضع موجود، به شکلی تراژیک و اثرگذار نه تنها در جامعهی کوهنوردی بلکه در فضای عمومی جامعهی ایرانی، مطرح کردند. پیش از آن رویداد ، دیده نشده بود که یک موضوع کوهنوردی چنین پوشش رسانهای بیابد، موضوع این همه مباحثهی اجتماعی شود، و آن همه جمعیت در مراسم یادبود و در صعودهای مناسبتی مرتبط شرکت کنند. آنان کوهنوردی ایران را ورق زدند و آن را یک گام بــزرگ به پیش بردند. مجموعه تلاشها برای صعود ایرانی برودپیک در سالهای 88، 90، و 92، سبب پدید آمدن یک جریان نوآور و باکیفیت در کوهنوردیهای برونمرزی ایرانیان شد که جلوههایی از آن را در نخستین صعود ایرانی برج ترانگو در تابستان 91، و در صعودهای ایرانی گراند کاپوسین در تابستان 93،گشایش مسیر خلیج فارس در تابستان 93، تلاش زمستانی در نانگاپاربات در سال93، دیوارهی تسارانورو در فروردین 94، برنامهریزی برای صعود قلهی دشوار کـنـگور در تابستان امسال... ، و حتی در تغییر نگرش کوهنوردان جدی ایران در زمینهی صعودهای داخلی ماننده صعود زمستانی مسیر48 لهستانیها در زمستان 92، عبور زمستانی خط الرسهای دنا و هفت خان در زمستان 93 و تلاش و صعود یخار و یال سیوله در همان سال و روی آوردن آنان به گشایش مسیر روی دیوارههای بلند و انجام کارهای باکیفیت دید.
در سال گذشته، گروههای بزرگی از کوهنوردان ایران، برنامههای کوهنوردی خود در هفتهی آخر تیر و هفتهی نخست مرداد را با عکسهایی از آیدین و پویا و مجتبی و با گرامیداشت یاد آنان برگزار کردند؛ از این پس نیز چنین خواهیم کرد تا سهمی داشته باشیم در پدیدآوری تغییری که آرمان آن سه آذرخش کوهنوردی ایران بود.
باشگاه کوهنوری آرش